محل تبلیغات شما
زندگیمون شده مثل داستانا.منتها همه داستانا همیشه یه هپی اندینگی دارن ک انتظارشو داری.مرد یا زن قصه بالاخره به چیزی ک میخواد میرسه منتها زندگی من هنوز به هپی اندینگ خودش نرسیدهگاهی وقتا هم حس میکنم نمیخواد برسه چون هرچی بیشتر ک میگذره واقعیت های تلخ خودشونو بیشتر نشون میدن.بچه ک بودم همیشه دوست داشتم سالم بشه.دلم میخواست حس کنم بزرگ شدم ولی ای کاش این سال نمیرسید چون هیچ چیزش مثل فکرای بچگیام نشد.ادامای زیادی رو از دست دادم.از تمام سال های زندگیم تنهایی رو بیشتر حس میکنم.اولش دوست نداشتم تنها باشم ولی کلمه عجیبیه.عادت.عادت کردم ک زندگیم اونجوری نشه ک همیشه انتظارشو دارم.
عادت کردم به رفتن ادما.عادت کردم به بی مهری.دیگه حتی این روزا فیلم دیدنم ارومم نمیکنه.منی ک فیلم و کتاب برام مثل مواد بود.موادم دیگه روم بی اثر شده.

چه فکر میکردیم و چه شد....

ҳ̸Ҳҳ̸Ҳشعلـــﮧ اے بَـرآےِ آتَــش زבטּ...ҳ̸Ҳҳ̸Ҳ

ک ,عادت ,حس ,مثل ,زندگیم ,دوست ,عادت کردم ,کردم به ,حس میکنم ,باشم ولی ,ولی کلمه

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دکوراسیون و لوازم خانگی dingbarene چاپ مرکزی دانلود فیلم ایرانی جدید با لینک مستقیم 97 ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد youobd2 خرید عینک آفتابی حـــِـــرزِ رحمتـــــ Bill's life زیر درخت آلبالو، دنبال دستمال های کودکی!